تعدد بیان «حدیث ثقلین» توسط پیامبر(ص)
پرسش :
«حدیث ثقلین» در چه مواردی توسط پیامبر اسلام(ص) تکرار شده است؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
پیامبر(ص) «حدیث ثقلین» را در موارد مختلف و به مناسبتهاى گوناگون در مدینه، ایام حج، روز عرفه، مسجد خیف (در ایام منى)، در وسط راه مکه و مدینه و در موارد دیگر بیان نموده اند. این تکرارها دلیلى است روشن بر اینکه تمسک به این دو وجود گرانمایه، مسأله اى سرنوشت ساز است که باید مسلمانان به اهمیت آن آگاه شوند تا گمراه نشوند.
پاسخ تفصیلی:
«حدیث ثقلین» در موارد مختلف و به مناسبتهاى گوناگون بیان شده است؛ مواردى که این حدیث در کتب اهل سنت از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده عبارت است از:
1ـ در غدیر خم هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از حجة الوداع برمى گشت برخاست و ضمن بیانات مفصل خود، «حدیث ثقلین» را بیان فرمود. این همان چیزى است که هم در «صحیح مسلم» و هم در «خصائص نسائى» آمده است.
در صحیح مسلم [که از معروف ترین منابع دست اول اهل سنت مى باشد] از زید بن ارقم نقل مى کند که گفت: «... قامَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) یَوْماً فینا خَطیباً بِماءٍ یُدعى خُمّاً، بَیْنَ مَکَةَ وَ الْمَدینَةِ فَحَمَدَ اللهَ وَ اَثْنى عَلَیْهِ، وَ وَعَظَ وَ ذَکَرَ، ثُمَ قالَ: اَما بَعْدُ اَلا اَیُّها النّاسُ فَاِنَّما اَنَا بَشَرٌ، یُوشَکُ اَنْیَاْتِىَ رَسُولُ رَبّى فَاُجیبُ، وَ اِنّى تارِکٌ فیکُمْ ثِقْلَیْنِ: اَوَلُهُما کِتابُ اللهِ، فیهِ الهُدى وَ النُّور، فُخُذُوا بِکِتابِ اللهِ وَ اسْتَمْسِکُوا بِه، فَحَثَّ عَلى کِتابِ اللهِ وَ رَغَّبَ فیهِ، ثُمَ قالَ: وَ اَهْلِ بَیْتى، اُذَکِّرُکُمُ اللهَ فى اَهْلِبَیْتى، اُذَکِرُّکُمُ اللهَ فى اَهْلِبَیْتى، اُذَکِرُّکُمُ فى اَهْلِبَیْتى ...»(1)؛ (رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، در میان ما برخاست و خطبه خواند. در محلى که آبى بود که خُم نامیده مى شد [غدیر خم] و در میان مکه و مدینه قرار داشت(2) پس حمد خدا را بجا آورد و بر او ثنا گفت و موعظه کرد و پند و اندرز داد. سپس فرمود: اما بعد اى مردم من بشرى هستم و نزدیک است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را اجابت کنم و من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار مى گذارم نخست کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، پس کتاب خدا را بگیرید، و به آن تمسک جوئید [پیامبر(صلى الله علیه وآله) تشویق و ترغیب فراوانى درباره قرآن کرد] سپس فرمود: و اهل بیتم را به شما توصیه مى کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه مى کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه مى کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید [اشاره به اینکه مسئولیت الهى خود را در مورد اهلبیت(علیهم السلام) فراموش نکنید]).
احمد بن شعیب نسائى [که او نیز از بزرگان اهل سنت محسوب مى شود، و کتاب «سنن» او نیز یکى از صحاح سته (کتب ششگانه معروف) است] در کتاب خصائص از زیدبن ارقم نقل مى کند که مى گوید: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از حجة الوداع باز مى گشت و به غدیر خم وارد شد دستور داد سایبان هایى درست کنند و زیر آنها را تمیز نمایند، سپس فرمود: «کَاَنّى دُعیتُ فَاجَبْتُ وَ اِنّى تارِکٌ فیکُمُ الثِّقْلَیْنِ اَحَدُهُما اَکْبَرُ مِنَ الآخَرِ، کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتى فَانْظُرُوا کَیْفَ تُخْلِفُونى فیهما، فَاِنَّهُما لَنْیَفْتَرِقا حتىیَرِدا علىَّ الحَوْضَ، ثُمَ قالَ اِنَّ اللهَ مَوْلاىَ وَ اَنَا مَوْلى کُلِ مُؤمِن، ثُمَّ اَخَذَ بِیَدِ عَلىٍّ عَلَیْه السَّلامُ، فَقالَ مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا وَلیُهُ، اَللهُمَ والِ مَنْ وَالاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ»(3)؛ (گویى من [از سوى خدا] دعوت شده ام و اجابت کرده ام [و به زودى از میان شما میروم] و من دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار مى گذارم یکى از دیگرى بزرگتر است، کتاب خدا و عترتم؛ اهل بیتم، پس بنگرید چگونه بعد از من با آنها رفتار خواهید کرد؟ چرا که آنها از هم جدا نمى شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. سپس فرمود: خداوند مولا [و سرپرست] من است و من ولى هر مؤمنى هستم. سپس دست على(علیه السلام) را گرفت و فرمود: هر کس من ولى اویم، این [علی(علیه اسلام)] ولى او است. خداوندا! دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس که با او دشمنى کند). در پایان حدیث آمده است که راوى دوم حدیث، ابوطفیل مى گوید به زید بن ارقم گفتم تو خود این سخن را از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدى؟ گفت: هر کسى در زیر آن سایبانها بود این صحنه را با دو چشم خود مشاهده کرد و با دو گوش خود این سخنان را شنید!.
2ـ در ایام حج، روز عرفه هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر شتر خود سوار بود و خطبه مى خواند، این حدیث را ایراد فرمود. این همان چیزى است که ترمذى از جابر بن عبدالله انصارى نقل کرده که مى گوید: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را هنگام حج، روز عرفه دیدم که بر شتر مخصوص خود سوار بود و خطبه مى خواند، شنیدم که مى فرمود: «یا اَیُّهَا النّاس اِنى قَدْ تَرَکْت فیکُمْ ما اِنْ اَخَذْتُمْ بِه لَنْتَضِلُّوا، کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتى، اَهْلَ بَیْتى»(4)؛ (اى مردم من در میان شما دو چیز گذاردم که اگر آنها را بگیرید [و دست به دامن آنان زنید] هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم اهل بیت).
3ـ در جحفه [که یکى از میقات هاى حج است و محلى است میان مکه و مدینه] این حدیث را ایراد فرمود؛ همان گونه که ابن اثیر در «اسد الغابه» در حالات عبدالله بن حنطب آورده است که مى گوید: «خَطَبَنا رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) بِالْجُحفَةِ فَقالَ اَلَسْتُ اَوْلى بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالُوا بَلى یا رَسُولَ اللهِ! قالَ اِنّى سائِلُکُمْ عَنْ اِثْنَتَیْنِ عَنِ القُرآنِ وَ عَنْ عِتْرَتى»(5)؛ (رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در سرزمین جحفه براى ما خطبه اى خواند و فرمود، آیا من اولى به شما از خودتان نیستم؟ عرض کردند آرى اى رسول خدا! فرمود: من از شما [در قیامت] از دو چیز سؤال خواهم کرد، از قرآن و عترتم!)
4ـ در بیمارى وفات، هنگامى که آخرین وصایاى خود را بیان مى فرمود، توصیه به ثقلین کرد و فرمود: «اَیُّهَا النّاس یُوشَکُ اَنْ اُقْبَضَ قَبْضاً سَریعاً فَیُنْطَلَقُ بى، وَ قَدْ قَدَّمْتُ اِلَیْکُمُ القَوْلَ مَعْذِرةً اِلَیْکُمْ اِلاّ اَنّى مُخْلِفٌ فیکُمْ کِتابَ رَبّى عَزَّوَجَلَّ، وَ عِتْرَتى اَهْلَ بَیْتى، ثُمَّ اَخَذَ بِیَدِ عَلىٍّ(علیه السلام) فَرَفَعها، فَقالَ هذا مع القرآنِ و القرآنُ مع علىٍّ لایَفْتَرِقانِ حَتّىیَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ فَاسْئَلُوهُما ما خَلَّفْتُ فیهِما»(6)؛ (اى مردم من به زودى از میان شما خواهم رفت و من نسبت به همه شما اتمام حجت کردم، آگاه باشید من در میان شما کتاب پروردگار بزرگم و عترتم، اهل بیتم را به یادگار مى گذارم. سپس دست على(علیه السلام) را گرفت و بلند کرد و فرمود: این على(علیه السلام) با قرآن است و قرآن با على است و هرگز از هم جدا نمى شوند تا در کنار حوض [کوثر] نزد من آیند پس از آن دو سؤال کنید، از آن چه در آنها به یادگار گذاشتم) در این حدیث دقایق و ظرائفى است که بر اهل معنى پوشیده نیست.
5ـ در حجة الوداع در مسجد خیف فرمود: «اَلا وَ اِنّى سائِلُکُم عَنْ الثِقْلَیْنِ، قالُوا یا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الثَقْلَیْنِ؟! قالَ: کِتابُ اللهِ الثِقْلُ الاَکْبَرُ، طَرَفُ بِیَدِاللهِ وَ طَرَفُ باَیْدیکُمْ، فَتَمَسَّکُوا بِه لَنْتَضِلُّوا وَ لَنْتَزِلُّوا وَ عِتْرَتى وَ اَهْلُ بَیْتى، فَاِنَّهُ قَدْ نَبَّانِىَ اللَطیفُ الخَبیرُ اَنَّهُما لَنْ یَفْتَرقا حَتّى یَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ، کَاِصْبَعى هاتَیْنِ!»(7)؛ (آگاه باشید من از شما از ثقلین سؤال مى کنم!، عرض کردند: اى رسول خدا ثقلین چیست؟! فرمود: ثقل اکبر قرآن مجید است که یک سوى آن در دست [قدرت] خدا و سوى دیگرش در دست شما است پس به آن تمسک جویید که هرگز گمراه نخواهید شد، و هرگز لغزش نخواهید داشت و «ثقل دیگر» عترتم و اهلبیتم هستند؛ زیرا خداوند لطیف خبیر به من خبر داده که آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند مانند این دو انگشت من که در کنار هم قرار دارند!).
6ـ هنگام بازگشت از طائف بعد از فتح مکه پیامبر(صلى الله علیه وآله) برخاست و خطبه اى خواند و این حدیث را بیان فرمود، و همین نکات مهم را یادآور شد.(8)
این همه تکرار و تأکید در مقامهاى مختلف، در مدینه، در ایام حج، در روز عرفه، و مسجد خیف (در ایام منى) و در وسط راه مکه و مدینه و در موارد دیگر، دلیلى است روشن و برهانى است قوى و گویا بر اینکه مسأله تمسک به این دو وجود گرانمایه مسأله اى سرنوشت ساز و پراهمیت بوده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خواسته مسلمانان را به اهمیت آن دو آگاه سازد تا آنان گمراه نشوند و عجیب است اگر ما با این همه تکرار و تأکید دست از دامن آنها برداریم و خود را به گمراهى بیفکنیم و یا با توجیه هاى نادرست از اهمیت آنها بکاهیم.
به راستی چگونه مى توان به سادگى از کنار حدیثى گذشت که بیست و چند نفر از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را نقل کرده و در منابع معروف و دست اول آمده و تقریبا دردویست کتاب معروف اسلامى نقل شده است؟ نه در سندش شک و تردیدى است، و نه در دلالتش ابهامى وجود دارد؛ آری ساده گذشتن از کنار چنین روایتى قطعاً مسئولیت سنگینى دارد.
آری کسى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به عنوان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و خاتم پیامبران و امین وحى الهى مى شناسد، و تأکید او را در تمسک به این دو چیز گرانمایه آشکارا مى بیند و عدم گمراهى را در پیروى از آن دو مى شمرد باید بداند که راز مهمى در این امر نهفته و اصل مهمى از اصول اسلامى در آن جاى گرفته است.
پی نوشت:
(1). صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج، محقق / مصحح: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج 4، ص 1873، باب (من فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام).
(2). در پاورقى صحیح مسلم، همان، آمده است که غدیر خم سه میل تا جحفه فاصله دارد.
(3). خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(علیه السلام)، نسائی، أحمد بن شعیب، تحقیق: البلوشی، أحمد میرین، مکتبة المعلا، الکویت، چاپ اول، 1406 ق، ص 93.
(4). الجامع الصحیح سنن الترمذی، الترمذی السلمی، محمد بن عیسى، محقق / مصحح: أحمد محمد شاکر و دیگران، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 662، باب (مناقب اهل بیت النبى علیهم السلام)، ح 3786.
(5). اسدالغابه فى معرفة الصحابه، ابن الأثیر الجزرى، على بن محمد، دار الفکر، بیروت، 1409 قمری/ 1989 میلادی، ج 1، ص 599.
(6). الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، إبن حجر هیتمی، أحمد بن محمد بن محمد بن علی، تحقیق: الترکی، عبدالرحمن بن عبدالله و الخراط، کامل محمد، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1997 م، ج 2، ص 368، باب (الفصل الثانی فی فضائله رضی الله عنه).
(7). تفسیر قمى، قمى، على بن ابراهیم، تحقیق: موسوى جزایری، سید طیب، قم، چاپ چهارم، 1367 ش، ج 1، ص 3، مقدمة المصنف؛ مطابق نقل بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 23، ص 129، باب 7 (فضائل أهل البیت(علیه السلام) و النص علیهم جملة من خبر الثقلین و السفینة و باب حطة و غیرها)، ح 61.
(8). الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، همان، ج 2، ص 438، باب (الفصل اول فی الآیات الوارده فیهم).
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ نهم، 1386 ش، ج 9، ص 72.
مطالب مرتبط:
آیا خود امام علی(ع) برای اثبات خلافت خویش به حدیث «غدیر» استناد کرده است؟
واژه «مولا» در ادبیات عرب به چه معنا است؟
آیا برای آیه «تبلیغ»، شأن نزول دیگری غیر از ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) نقل کردهاند؟
پیامبر(ص) «حدیث ثقلین» را در موارد مختلف و به مناسبتهاى گوناگون در مدینه، ایام حج، روز عرفه، مسجد خیف (در ایام منى)، در وسط راه مکه و مدینه و در موارد دیگر بیان نموده اند. این تکرارها دلیلى است روشن بر اینکه تمسک به این دو وجود گرانمایه، مسأله اى سرنوشت ساز است که باید مسلمانان به اهمیت آن آگاه شوند تا گمراه نشوند.
پاسخ تفصیلی:
«حدیث ثقلین» در موارد مختلف و به مناسبتهاى گوناگون بیان شده است؛ مواردى که این حدیث در کتب اهل سنت از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده عبارت است از:
1ـ در غدیر خم هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از حجة الوداع برمى گشت برخاست و ضمن بیانات مفصل خود، «حدیث ثقلین» را بیان فرمود. این همان چیزى است که هم در «صحیح مسلم» و هم در «خصائص نسائى» آمده است.
در صحیح مسلم [که از معروف ترین منابع دست اول اهل سنت مى باشد] از زید بن ارقم نقل مى کند که گفت: «... قامَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) یَوْماً فینا خَطیباً بِماءٍ یُدعى خُمّاً، بَیْنَ مَکَةَ وَ الْمَدینَةِ فَحَمَدَ اللهَ وَ اَثْنى عَلَیْهِ، وَ وَعَظَ وَ ذَکَرَ، ثُمَ قالَ: اَما بَعْدُ اَلا اَیُّها النّاسُ فَاِنَّما اَنَا بَشَرٌ، یُوشَکُ اَنْیَاْتِىَ رَسُولُ رَبّى فَاُجیبُ، وَ اِنّى تارِکٌ فیکُمْ ثِقْلَیْنِ: اَوَلُهُما کِتابُ اللهِ، فیهِ الهُدى وَ النُّور، فُخُذُوا بِکِتابِ اللهِ وَ اسْتَمْسِکُوا بِه، فَحَثَّ عَلى کِتابِ اللهِ وَ رَغَّبَ فیهِ، ثُمَ قالَ: وَ اَهْلِ بَیْتى، اُذَکِّرُکُمُ اللهَ فى اَهْلِبَیْتى، اُذَکِرُّکُمُ اللهَ فى اَهْلِبَیْتى، اُذَکِرُّکُمُ فى اَهْلِبَیْتى ...»(1)؛ (رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، در میان ما برخاست و خطبه خواند. در محلى که آبى بود که خُم نامیده مى شد [غدیر خم] و در میان مکه و مدینه قرار داشت(2) پس حمد خدا را بجا آورد و بر او ثنا گفت و موعظه کرد و پند و اندرز داد. سپس فرمود: اما بعد اى مردم من بشرى هستم و نزدیک است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را اجابت کنم و من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار مى گذارم نخست کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، پس کتاب خدا را بگیرید، و به آن تمسک جوئید [پیامبر(صلى الله علیه وآله) تشویق و ترغیب فراوانى درباره قرآن کرد] سپس فرمود: و اهل بیتم را به شما توصیه مى کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه مى کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه مى کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید [اشاره به اینکه مسئولیت الهى خود را در مورد اهلبیت(علیهم السلام) فراموش نکنید]).
احمد بن شعیب نسائى [که او نیز از بزرگان اهل سنت محسوب مى شود، و کتاب «سنن» او نیز یکى از صحاح سته (کتب ششگانه معروف) است] در کتاب خصائص از زیدبن ارقم نقل مى کند که مى گوید: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از حجة الوداع باز مى گشت و به غدیر خم وارد شد دستور داد سایبان هایى درست کنند و زیر آنها را تمیز نمایند، سپس فرمود: «کَاَنّى دُعیتُ فَاجَبْتُ وَ اِنّى تارِکٌ فیکُمُ الثِّقْلَیْنِ اَحَدُهُما اَکْبَرُ مِنَ الآخَرِ، کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتى فَانْظُرُوا کَیْفَ تُخْلِفُونى فیهما، فَاِنَّهُما لَنْیَفْتَرِقا حتىیَرِدا علىَّ الحَوْضَ، ثُمَ قالَ اِنَّ اللهَ مَوْلاىَ وَ اَنَا مَوْلى کُلِ مُؤمِن، ثُمَّ اَخَذَ بِیَدِ عَلىٍّ عَلَیْه السَّلامُ، فَقالَ مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا وَلیُهُ، اَللهُمَ والِ مَنْ وَالاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ»(3)؛ (گویى من [از سوى خدا] دعوت شده ام و اجابت کرده ام [و به زودى از میان شما میروم] و من دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار مى گذارم یکى از دیگرى بزرگتر است، کتاب خدا و عترتم؛ اهل بیتم، پس بنگرید چگونه بعد از من با آنها رفتار خواهید کرد؟ چرا که آنها از هم جدا نمى شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. سپس فرمود: خداوند مولا [و سرپرست] من است و من ولى هر مؤمنى هستم. سپس دست على(علیه السلام) را گرفت و فرمود: هر کس من ولى اویم، این [علی(علیه اسلام)] ولى او است. خداوندا! دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس که با او دشمنى کند). در پایان حدیث آمده است که راوى دوم حدیث، ابوطفیل مى گوید به زید بن ارقم گفتم تو خود این سخن را از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدى؟ گفت: هر کسى در زیر آن سایبانها بود این صحنه را با دو چشم خود مشاهده کرد و با دو گوش خود این سخنان را شنید!.
2ـ در ایام حج، روز عرفه هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر شتر خود سوار بود و خطبه مى خواند، این حدیث را ایراد فرمود. این همان چیزى است که ترمذى از جابر بن عبدالله انصارى نقل کرده که مى گوید: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را هنگام حج، روز عرفه دیدم که بر شتر مخصوص خود سوار بود و خطبه مى خواند، شنیدم که مى فرمود: «یا اَیُّهَا النّاس اِنى قَدْ تَرَکْت فیکُمْ ما اِنْ اَخَذْتُمْ بِه لَنْتَضِلُّوا، کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتى، اَهْلَ بَیْتى»(4)؛ (اى مردم من در میان شما دو چیز گذاردم که اگر آنها را بگیرید [و دست به دامن آنان زنید] هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم اهل بیت).
3ـ در جحفه [که یکى از میقات هاى حج است و محلى است میان مکه و مدینه] این حدیث را ایراد فرمود؛ همان گونه که ابن اثیر در «اسد الغابه» در حالات عبدالله بن حنطب آورده است که مى گوید: «خَطَبَنا رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) بِالْجُحفَةِ فَقالَ اَلَسْتُ اَوْلى بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالُوا بَلى یا رَسُولَ اللهِ! قالَ اِنّى سائِلُکُمْ عَنْ اِثْنَتَیْنِ عَنِ القُرآنِ وَ عَنْ عِتْرَتى»(5)؛ (رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در سرزمین جحفه براى ما خطبه اى خواند و فرمود، آیا من اولى به شما از خودتان نیستم؟ عرض کردند آرى اى رسول خدا! فرمود: من از شما [در قیامت] از دو چیز سؤال خواهم کرد، از قرآن و عترتم!)
4ـ در بیمارى وفات، هنگامى که آخرین وصایاى خود را بیان مى فرمود، توصیه به ثقلین کرد و فرمود: «اَیُّهَا النّاس یُوشَکُ اَنْ اُقْبَضَ قَبْضاً سَریعاً فَیُنْطَلَقُ بى، وَ قَدْ قَدَّمْتُ اِلَیْکُمُ القَوْلَ مَعْذِرةً اِلَیْکُمْ اِلاّ اَنّى مُخْلِفٌ فیکُمْ کِتابَ رَبّى عَزَّوَجَلَّ، وَ عِتْرَتى اَهْلَ بَیْتى، ثُمَّ اَخَذَ بِیَدِ عَلىٍّ(علیه السلام) فَرَفَعها، فَقالَ هذا مع القرآنِ و القرآنُ مع علىٍّ لایَفْتَرِقانِ حَتّىیَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ فَاسْئَلُوهُما ما خَلَّفْتُ فیهِما»(6)؛ (اى مردم من به زودى از میان شما خواهم رفت و من نسبت به همه شما اتمام حجت کردم، آگاه باشید من در میان شما کتاب پروردگار بزرگم و عترتم، اهل بیتم را به یادگار مى گذارم. سپس دست على(علیه السلام) را گرفت و بلند کرد و فرمود: این على(علیه السلام) با قرآن است و قرآن با على است و هرگز از هم جدا نمى شوند تا در کنار حوض [کوثر] نزد من آیند پس از آن دو سؤال کنید، از آن چه در آنها به یادگار گذاشتم) در این حدیث دقایق و ظرائفى است که بر اهل معنى پوشیده نیست.
5ـ در حجة الوداع در مسجد خیف فرمود: «اَلا وَ اِنّى سائِلُکُم عَنْ الثِقْلَیْنِ، قالُوا یا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الثَقْلَیْنِ؟! قالَ: کِتابُ اللهِ الثِقْلُ الاَکْبَرُ، طَرَفُ بِیَدِاللهِ وَ طَرَفُ باَیْدیکُمْ، فَتَمَسَّکُوا بِه لَنْتَضِلُّوا وَ لَنْتَزِلُّوا وَ عِتْرَتى وَ اَهْلُ بَیْتى، فَاِنَّهُ قَدْ نَبَّانِىَ اللَطیفُ الخَبیرُ اَنَّهُما لَنْ یَفْتَرقا حَتّى یَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ، کَاِصْبَعى هاتَیْنِ!»(7)؛ (آگاه باشید من از شما از ثقلین سؤال مى کنم!، عرض کردند: اى رسول خدا ثقلین چیست؟! فرمود: ثقل اکبر قرآن مجید است که یک سوى آن در دست [قدرت] خدا و سوى دیگرش در دست شما است پس به آن تمسک جویید که هرگز گمراه نخواهید شد، و هرگز لغزش نخواهید داشت و «ثقل دیگر» عترتم و اهلبیتم هستند؛ زیرا خداوند لطیف خبیر به من خبر داده که آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند مانند این دو انگشت من که در کنار هم قرار دارند!).
6ـ هنگام بازگشت از طائف بعد از فتح مکه پیامبر(صلى الله علیه وآله) برخاست و خطبه اى خواند و این حدیث را بیان فرمود، و همین نکات مهم را یادآور شد.(8)
این همه تکرار و تأکید در مقامهاى مختلف، در مدینه، در ایام حج، در روز عرفه، و مسجد خیف (در ایام منى) و در وسط راه مکه و مدینه و در موارد دیگر، دلیلى است روشن و برهانى است قوى و گویا بر اینکه مسأله تمسک به این دو وجود گرانمایه مسأله اى سرنوشت ساز و پراهمیت بوده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خواسته مسلمانان را به اهمیت آن دو آگاه سازد تا آنان گمراه نشوند و عجیب است اگر ما با این همه تکرار و تأکید دست از دامن آنها برداریم و خود را به گمراهى بیفکنیم و یا با توجیه هاى نادرست از اهمیت آنها بکاهیم.
به راستی چگونه مى توان به سادگى از کنار حدیثى گذشت که بیست و چند نفر از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را نقل کرده و در منابع معروف و دست اول آمده و تقریبا دردویست کتاب معروف اسلامى نقل شده است؟ نه در سندش شک و تردیدى است، و نه در دلالتش ابهامى وجود دارد؛ آری ساده گذشتن از کنار چنین روایتى قطعاً مسئولیت سنگینى دارد.
آری کسى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به عنوان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و خاتم پیامبران و امین وحى الهى مى شناسد، و تأکید او را در تمسک به این دو چیز گرانمایه آشکارا مى بیند و عدم گمراهى را در پیروى از آن دو مى شمرد باید بداند که راز مهمى در این امر نهفته و اصل مهمى از اصول اسلامى در آن جاى گرفته است.
پی نوشت:
(1). صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج، محقق / مصحح: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج 4، ص 1873، باب (من فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام).
(2). در پاورقى صحیح مسلم، همان، آمده است که غدیر خم سه میل تا جحفه فاصله دارد.
(3). خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(علیه السلام)، نسائی، أحمد بن شعیب، تحقیق: البلوشی، أحمد میرین، مکتبة المعلا، الکویت، چاپ اول، 1406 ق، ص 93.
(4). الجامع الصحیح سنن الترمذی، الترمذی السلمی، محمد بن عیسى، محقق / مصحح: أحمد محمد شاکر و دیگران، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 662، باب (مناقب اهل بیت النبى علیهم السلام)، ح 3786.
(5). اسدالغابه فى معرفة الصحابه، ابن الأثیر الجزرى، على بن محمد، دار الفکر، بیروت، 1409 قمری/ 1989 میلادی، ج 1، ص 599.
(6). الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، إبن حجر هیتمی، أحمد بن محمد بن محمد بن علی، تحقیق: الترکی، عبدالرحمن بن عبدالله و الخراط، کامل محمد، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1997 م، ج 2، ص 368، باب (الفصل الثانی فی فضائله رضی الله عنه).
(7). تفسیر قمى، قمى، على بن ابراهیم، تحقیق: موسوى جزایری، سید طیب، قم، چاپ چهارم، 1367 ش، ج 1، ص 3، مقدمة المصنف؛ مطابق نقل بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 23، ص 129، باب 7 (فضائل أهل البیت(علیه السلام) و النص علیهم جملة من خبر الثقلین و السفینة و باب حطة و غیرها)، ح 61.
(8). الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، همان، ج 2، ص 438، باب (الفصل اول فی الآیات الوارده فیهم).
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ نهم، 1386 ش، ج 9، ص 72.
مطالب مرتبط:
آیا خود امام علی(ع) برای اثبات خلافت خویش به حدیث «غدیر» استناد کرده است؟
واژه «مولا» در ادبیات عرب به چه معنا است؟
آیا برای آیه «تبلیغ»، شأن نزول دیگری غیر از ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) نقل کردهاند؟
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}